سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوگند به الله


 



 





              عشق یعنی ...       



 



 



                



 





در قمار زندگی من دین و دنیــــا باختـم



 



گر چه تک خال محبت بر زمین انداختم



 





ما چو پیمان با کسی بستیم  دیگر نشکنیم



 



گرهمه زهرست چون‌خوردیم ساغرنشکنیم



 



پیش مایاقوت یاقوتست و گوهر گوهر است



 



د‌اب ما اینست یعنــی قـــدر گوهر نشکنیم



 



هر متـــاعی را در این بازار نرخی بسته اند



 



قند اگر بسیـــــار شد ما نرخ شکـر نشکنیم



 



عیب پوشــــان هنــــــر بینیم ما طــاوو س را



 





 



پای پوشــــانیم ما هـــــرگــزش پر نشکنیم



 



ما درخت افکن نه ایم ، آنها گروهی دیگرند



 



با وجود سد تبر ، یک شاخ بی بر نشکنیم



 





عشق یعنی رفتن راه وفا




عشق یعنی پرواز در حال و هوا




عشق یعنی جذب تو ترک جفا




عشق یعنی چشم مست و بی ریا




عشق یعنی سینه ای صاف از طلا




عشق یعنی دو قلب از اوج نور




عشق یعنی انتهای یک غرور




عشق یعنی مستی و دیوانگی




عشق یعنی با جهان بیگانگی




عشق یعنی بت پرستش یک خدا




دیدنت در اوج آنجا انتها




عشق یعنی یک تخیل خواب ناز




عشق یعنی با تو بودن یک نیاز




عشق یعنی لاله ها رنگ صفا




عشق یعنی دوری و زجر و وفا




عشق یعنی دیدن رویای تو




عشق یعنی عشق و عشق و عشق تو





? نویسنده: بهزاد

نوشته های دیگران
»: مصاحبه بلوچ با احمدی‌نژاد (صوتی)

بابا این بالا را کلیک کن

حالا کسانی که خوششون آمد

حالا کسانی که بدشون امد 

حالا کسانی که ناراحت شدند 

بابا حالا نظرتا بده 

 

 


? نویسنده: بهزاد

نوشته های دیگران


این عکس در سال ۶۱ هست که استاد به دیدار بنان رفته البته با دامادش

 

------------------------------------------------------------------------------------

این عکس استاد با همایون در تهران سال۱۳۵۵ در ماه مهر

 

-------------------------------------------------------------------------------------

 

 



Ghasedak; Parviz Meshkatian, M.R.Shajarian



802 KB


Click to Music...

قاصدک؛ پرویز مشکاتیان، خواننده: محمد رضا شجریان












Daramad Mahour, Darvish Khan, Tar: Arshad Tahmasbi


540 KB

Click to Music...

درآمد ماهور درویش خان، اجرا با تار از ارشد تهماسبی












Iranian; Parviz Meshkatian; M.R.Shajarian


469 KB

Click to Music...

ایرانی؛ پرویز مشکاتیان؛ خواننده: محمد رضا شجریان












Hussein Alizadeh; Tar players Festival


1.32 MB


Click to Music...


بداهه نوازی حسین علیزاده، جشنواره تارنوازان












Ey Baradar; Mohammad Reza Lotfi; Singer: Shahram Nazeri


1.1 MB


Click to Music...


ای برادر؛ محمد رضا لطفی؛ خواننده: شهرام ناظری












Baradar; Hussein Alizadeh; Singer: Mohammad Reza Shajarian


500 KB


Click to Music...


برادر؛ حسین علیزاده؛ خواننده: محمد رضا شجریان












Shour, 1st Daramad, Tar: Hussein Alizadeh


89 KB


Click to Music...


درآمد اول شور، اجرا با تار از حسین علیزاده












Shour, 2nd Daramad, Tar: Hussein Alizadeh


88 KB


Click to Music...


درآمد دوم شور، اجرا با تار از حسین علیزاده












Chaharmezrab Bayat Tork; Cassette: Shour Angiz; Hussein Alizadeh


315.6 KB


Click to Music...


چهار مضراب بیات ترک؛ کاست شورانگیز؛ حسین علیزاده












Reng Dashti; Agha Hussein Gholi Farahani; A Hundred Rengs Album; Arshad Tahmasbi


901 KB


Click to Music...


رنگ دشتی؛ آقا حسینقلی فراهانی؛آلبوم صد رنگ رنگ؛ ارشد تهماسبی












Reng Dashti; Habib Samaei; A Hundred Rengs Album; Arshad Tahmasbi


116 KB


Click to Music...


رنگ دشتی؛ حبیب سماعی؛آلبوم صد رنگ رنگ؛ ارشد تهماسبی












Falak Tasnif; Hussein Alizadeh; Raze No


701 KB


Click to Music...


تصنیف فلک؛ حسین علیزاده؛ راز نو



? نویسنده: بهزاد

نوشته های دیگران

آنقدر ایستاده خندیدم و خوابیده گریستم که فریاد کشیدن در کابوسها یادم رفت...

تلفن زنگ میخورد.نامها می آیند و میروند.عروسک ها خسته اند.میروم روی تخته مینویسم:
"کسی یه داف ارزون نمیخواد؟! " بعد توی ذهنم برای شنوندگان عزیز توضیح میدهم که من
خاصیت های زیادی دارم که داف ها ندارند .مثلا میتوانم بفهمم.با اینکه میدانم حماقت بزرگترین
نعمت خداوند است.

در جایی خواندم:"کرگدن ها هنگام خودنمایی خمیازه میکشند."برای همین است که چشمانشان
پر از اشک میشود.رختخواب من نیز صبح ها خیس خیس است.
مادر میگوید شیطان آمده است و چیزهایی زیر لب زمزمه میکند.چیزهایی که درست نمیدانمشان.
فقط این را میدانم که عینک جدید دست فلزی ام هیچ نقشی در رنگ دنیا نداشته است.
همه چیز به طرز وحشتناکی غیر واقعی پیش میرود.

میخواهم هیچکس نباشم و تنها باشم...
خوابم می آید و هنوز باد گرم از پنجره به درون اتاق میریزد.
شاخ هایم را در زیر پتو قایم میکنم و شعری از لورکا میخوانم.
-لورکا،لورکا،شاعر ترانه های خاموش،یادت سبز- و این تنها جمله ایست که قبل از خواب تکرار میکنم.

پسرکان روزهای آفتابی.رنگ های من تمام شده اند.
همه ی شان را ریختم در چاه توالت و با کشیدن یک نخ از تمامیشان خلاص شدم.
شایدم تکه ای از خودم را هم ریخته باشم،نمیدانم.

میروم پای تخته و مینویسم:
روی پل دویدن حس خوبیست.مثل رسیدن به آخرین کوچه ی بن بست...


پ.ن:میخواهم تا چند وقتی اینجا را لانه ی کلاغان کنم.







   
 

●  آستانه
   




تمام کلاف ها را به هم تابیده ام
بغض ها را بوسیده ام
خواب ها را خوابیده ام
لحظه ها را رقصیده ام
و تو
در آستان تمام لبخند ها
مرا به آتش مقدس روحت
به خاک نشانده ای








   


●  دلم
   




من دلم پوتین میخواد.من دلم تفنگ میخواد.
من دلم دل میخواد واسه شلیک.من دلم شلیک
میخواد واسه خنده.من دلم خنده میخواد واسه
گریه.من دلم بغض میخواد واسه وحشت.من دلم تفنگ
میخواد واسه مردن.من دلم پوتین میخواد
واسه کشتن.
بازم بگم یا حالیته لعنتی؟!
من میـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــخوام!







   


●  تاب
   




حلقه میزند
به دور هلال کمرم
-عقرب یاغی-
و مست میشود ... !
مثل زالوی پیر سگجان یک روزه
میمکم عقده های کودکیم را

من گسترده میشوم به وسعت گستردگی
و فریاد میکشم:مرد باش.بجنگ و تباه شو.با تو ام.قهرمان آرمانهای کوچک.
تاب میخورم
تاب میخورم و رها میشوم
تاب میخورم و بی تاب میشوم
ت
ا
ب
...
کمی بالا تر
ساختمان های سیمانی
دستهاشان را برده اند رو به خداترین خدا

چرک ها پایین میخزند
از شیشه های چشمانشان

طناب خنده هایم پاره میشود
و من ...رها...ر ه ا ....


پ.ن:این عکس مال من نیست.دزدیدمش.از یک دیوونه کش رفتم.کلی باهاش تاب خوردم.
بالا آوردم و تمامش رو نوشتم.هر شکایت قانونی و غیر قانونی قبوله.بنالید.







   

●  کویر
   




ناخن هایم را میکشم روی یال اسب 14 ساله ی پیر
بعد مثل اجداد خدابیامرزم
"هی" میکنم و می تازم
کلاه حصیری از سر بر میدارم
و به ستاره هایی که نخهاشان در رفته است
و افتاده اند روی چمن
ادای احترام میکنم

اینجا شب ها آسمان آنقدر پایین می آید
که دستهایم در جوهر تا آرنج فرو میرود
....
پشت همین فواره ی رنگی
زیر بید مجنون
روی تخته سنگ
تصویر من
کویر را
به صلیب میکشد....





   

●  بازی
   




دلم را میگیرم و پرت زمین میشوم
گاهی هم دلم مرا میگیرد
آنوقت من پرت زمینش میکنم
بازی جالبی است

پ.ن:ما بلند میشویم
ما قد میکشیم
ما خمیازه میکشیم
اما
آرواره هامان در نمیرود!






   


●  میخ
   



از آنور دیوار صدای تق تق می آید
کسی میخ میکوبد
پشت به دیوار می ایستم
و سعی میکنم تیزی میخ آنور کوبیده و این طرف در آمده را در جمجمه ام فرو کنم
بعد مثل مترسک ها میخ دیوار شوم
اینگونه است که سرهای عابرین پیاده
یک جای میخ خالی دارد
برای کوبیدن
و کوبیده شدن!





? نویسنده: بهزاد

نوشته های دیگران

chatباالله:

     سلام!
ببین خدا جون! این ایمیلو برات زدم که بهت بگم پاشو یه توک پا بیا اینورا کارت دارم.
بابا یه کم هم با فقیر فقرا بپر!
در خانه ما رونق اگر نیست صفا هست خدا جون!
میدونی اگه الان اینجا بودی چیکار میکردم؟
اول یه عالمه سرت داد میزدم بعدشم میپریدم تو بغلت!
آخه اینه رسمش؟!
میدونم! میدونم خیلی سعی کردی که من نفهمم! اما من تیزتر از اینام!
خر که نیستم که! فهمیدم خودم !
چرا به pm هام جواب نمیدی؟! نکنه تو هم ignore کردی منو؟
من ایگنور شده ی روزگارم! توام منو ایگنور کن! هیچ خیالی نیست!
حتما باید Buzz بهت بدم تا جوابمو بدی؟
بابا کوتاه بیا توروخدا!
جواب پی ام هامو که نمیدی، حداقل گاهی اوقات یه offline ناقابل واسم بذار که بفهمم هوامو داری!
از تو لیست بنده هات که delete نکردی منو؟!
نه.....تو بامرام تر از این حرفایی.....
خدا جونم، اکانت داره تموم میشه.اگه dc شدم شما به high speed بودن خودت ببخش!

ای خدا hard دلم format نما
از فریب ناکسان راحت نما
جمله ویروسند مردمان دون
استغیرالله مما یفترون
فایل عشقت را کپی کن در دلم
deltree کن شاخه های باطلم
jumper روح خلائق set نما
گام هاشان در رهت ثابت نما
گر ز انفاست دلی scan شود
از شرور دید و دذ ایمن شود
بهر روی زرد سیمین تن فرست
بهر دم های پر آستر fan فرست

ای خدا file عذابت run مکن
با ضعیفان هیچ جز احسان مکن
از همان صبحی که اول گل دمید
بی نیاز از cod خدایش آفرید
کارگاه آفرینش cod نداشت
ram نبود و mouse آن همpad نداشت
عشق گل حق در دل بلبل نهاد
بر شقایق داغ چون lable نهاد
system عشقش بری از هرerror
گوهر مهرش در سینه همچو دُر
عشق نرم افزار راه انداز ماست
عشق password و وصال کبریاست
خالی از عشق و محبت دل مباد
بی صفا چون عاصی intel مباد

بهتر آن باشد سرودن ول کنم
زین تن خاکی دَمی dos shell کنم

 (بهزاد)
 
بابا تو هم

? نویسنده: بهزاد

نوشته های دیگران
b_ir_sede_1

b_ir_sede_2

b_ir_sede_3

b_ir_sede_4

b_ir_sede_5

b_ir_sede_6

b_ir_sede_7

b_ir_sede_8

b_ir_sede_9

b_ir_sede_10

b_ir_sede_11

b_ir_sede_12

b_ir_sede_13

b_ir_sede_15

b_ir_sede_16

b_ir_sede_17

b_ir_sede_18

b_ir_sede_19

b_ir_sede_20

b_ir_sede_21

b_ir_sede_22

b_ir_sede_23

b_ir-sede_24

b_ir_sede_25

b_ir_sede_26

b_ir_sede_27

b_ir_sede_28

b_ir_sede_29

b_ir_sede_30

b_ir_sede_31

b_ir_sede_32

b_ir_sede_33

b_ir_sede_34

b_ir_sede_35

b_ir_sede_36

b_ir_sede_37

b_ir_sede_38

b_ir_sede_39

b_ir_sede_40

b_ir_sede_41

b_ir_sede_42

b_ir_sede_43

b-ir_sede_45

b_ir_sede_46

b_ir_sede_47

b_ir_sede_48

b-ir_sede_49

b_ir_sede_50

b_ir_sede_51

b_ir_sede_52

b_ir_sede_53

b_ir_sede_54

b_ir_sede_55

b_ir_sede_56

b-ir_sede_57

b_ir_sede_58

b_ir_sede_59

b_ir_sede_60

b_ir_sede_61

b_ir_sede_62

b_ir_sede_63

b_ir_sede_64

b_ir_sede_65

b_ir_sede_66

b_ir_sede_67

b_ir_sede_68

b_ir_sede_69

b_ir_sede_70

b_ir_sede_71

b_ir_sede_72

b_ir_sede_73

 

اینم از کارت پوسترها

بابا نظراتون یادتون نره

دوستدار شما عزیزان بهزاد

 


? نویسنده: بهزاد

نوشته های دیگران

 گویی هرگز در دنیا نزیسته و در آبادیش نکوشیده اند. و یا گویی همیشه ساکن خانه آخرت بوده اند. از سرایی که در آن به سر می برند می روند، و اسیر توده های خاک که از آن وحشت دارند می شوند. سرگرم دنیایی بوده اند که از آن دست کشیدند و آخرتی را که به سوی آن کوچ کرده اند تباه ساخته اند. دیگر نمی توانند از بدیهایی که کرده اند بر گردند، و نه یاری این را دارند که به خوبیهایی که از دستشان بر می آید بیفزایند. به دنیا مهر ورزیدند ولی دنیا فریبشان داد، به آن اعتماد کردند و او به زمینشان زد. »


? نویسنده: بهزاد

نوشته های دیگران
بابا همه به آب محتاجیم پس بهتر که مثل این آب شفاف دلهایمان هم شفاف و 1 رو باشیم
 
 
تقدیم به تمام کسانی که 2 رو هستند
 
 

? نویسنده: بهزاد

نوشته های دیگران


 

      وقتی تو نیستی

               انگار جهان خالیست

         و من چون پیغمبری که زاده نشده

                               حرفهای نگفته زیاد دارم

           اما حیف که تو همیشگی نیستی

                                       و شعرهایم سهم تنهایی خودم می شوند.

تقدیم به خاله جانم


? نویسنده: بهزاد

نوشته های دیگران
عزیزم فراموشم خواهی کرد
مرا که دوستت دارم و می پرستمت
عزیزم فراموشم خواهی کرد
مرا که به تو عشق اموختم و عاشقت هستم
عزیزم فراموشم خواهی کرد
باور کن این حقیقت را
حقیقت تلخ است حقیقت زهر است
باور کن عزیزم باور کن
شبهایت را ستارگان چشمان دیگری
نور خواهند بارید
عزیزم فراموشم خواهی کرد
مرا که دوستت دارم و می رستمت
مرا که عاشقت هستم

تقدیم به تو ...
 

? نویسنده: بهزاد

نوشته های دیگران
   1   2      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

کاش می.......
[عناوین آرشیوشده]

منوى اصلى
آرشیو یادداشت ها
اوقات شرعی
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
آمار وبلاگ
وضعیت من در یاهو
خبرنامه ی وبلاگ